جیم کری، متولد کانادا و شهروند ایالات متحده از سال ۲۰۰۴، بازیگر و تهیهکنندهای است که به خاطر حرکات بدنی کشسان و حالتهای چهره انعطافپذیرش مشهور است. این برنده دو جایزه گلدن گلوب به عنوان یکی از بازیگران کمدی طرح فاکس با نام «رنگهای زنده» (۱۹۹۰) به شهرت رسید، اما نقشهای اصلی در فیلمهای «ایس ونتورا: کارآگاه حیوانات خانگی» (۱۹۹۴) ، «احمق و احمقتر» (۱۹۹۴) و «ماسک» (۱۹۹۴) او را به عنوان یک بازیگر کمدی موفق تثبیت کرد. جیمز یوجین کری در ۱۷ ژانویه ۱۹۶۲ در نیومارکت، انتاریو، کانادا متولد شد و کوچکترین فرزند از چهار فرزند کاتلین (اورام)، خانهدار، و پرسی کری، حسابدار و نوازنده جاز، است. نام خانوادگی خانواده در ابتدا «کاره» بود و او تبار فرانسوی-کانادایی، اسکاتلندی و ایرلندی دارد. کری از همان روز اول یک برونگرای لاعلاج بود. او در کودکی دائماً برای هر کسی که حاضر به تماشای برنامهاش بود، اجرا میکرد و حتی رزومهاش را در سن ۱۰ سالگی برای برنامه کارول برنت (۱۹۶۷) ارسال کرد. در دوران راهنمایی، در پایان هر روز مدرسه، چند دقیقه وقت گرانبها به او داده میشد تا برای همکلاسیهایش استندآپ کمدی اجرا کند (البته به شرطی که بقیه روز را سکوت کند). با این حال، اوایل نوجوانی کری به یک تراژدی تبدیل شد، زمانی که خانواده مجبور شدند از شهر دنج نیومارکت به اسکاربورو (حومه تورنتو) نقل مکان کنند. همه آنها در کارخانه تایتان ویلز شغلهای نگهبانی و سرایداری گرفتند و جیم بعد از تعطیلی مدرسه، شیفتهای ۸ ساعته کار میکرد (جای تعجب نیست که نمرات و روحیهاش هر دو آسیب دید). وقتی آنها سرانجام کارخانه را ترک کردند، خانواده تا زمانی که بتوانند به تورنتو برگردند، در یک ون کمپر فولکس واگن زندگی میکردند. کری اولین استندآپ کمدی خود را در تورنتو انجام داد، پس از اینکه والدین و خواهر و برادرانش دوباره روی پای خود ایستادند. او اولین اجرای استندآپ کمدی حرفهای خود (که طبق گزارشها افتضاح بود) را در یوک-یوک، یکی از باشگاههای محلی متعددی که در سالهای آینده به عنوان محل تمرین او عمل میکردند، انجام داد. او از دبیرستان ترک تحصیل کرد، روی تقلید از افراد مشهور (از جمله مایکل لندون و جیمز استوارت ) کار کرد و در سال ۱۹۷۹ جرات کرد به لسآنجلس نقل مکان کند. او با مهارت تمام راه خود را به یک اجرای ثابت در کمدی استور پیدا کرد، جایی که رادنی دنجرفیلد را آنقدر تحت تأثیر قرار داد که این کمدین کهنهکار با او به عنوان بازیگر افتتاحیه برای یک فصل کامل قرارداد بست. در طول این دوره، کری با ملیسا وومر، پیشخدمت، آشنا شد و با او ازدواج کرد و از او صاحب یک دختر (جین) شد. این زوج بعداً طلاق بسیار پر دردسری را پشت سر گذاشتند و کری را برای ازدواج کوتاه دوم با بازیگر لورن هالی آزاد کردند . کری که از افتادن در دام سبک زندگی بازیگران سالنی هراس داشت، شروع به جستجوی راههای دیگری برای اجرا کرد. او به عنوان یک کارتونیست تازه کار در کمدی کوتاه مدت کارخانه اردک (۱۹۸۴) نقشی به دست آورد.اگرچه این نمایش با شکست مواجه شد، اما این تجربه به کری اعتماد به نفس داد تا بازیگری را با جدیت بیشتری دنبال کند. کری همچنین در این زمان برای ورود به سینما تلاش کرد. او در فیلم «یک بار گاز گرفته شد» (1985) با بازی لورن هاتون که با استقبال خوبی روبرو نشد ، نقش اصلی مرد را بازی کرد و در فیلم «پگی سو ازدواج کرد» (1986) نقش مکمل را بر عهده داشت ، قبل از اینکه با حضورش در نقش ویپلاک بیگانه در «دختران زمینی آسان هستند» (1988) سر و صدای کمی به پا کند. دیمون وینز ، دیگر موجود فرازمینی که تحت تأثیر دیوانگی کری قرار گرفته بود، با برادرش، کینن آیوری وینز ، که در حال آمادهسازی نمایش کمدی « در رنگهای زنده» (1990) بود، تماس گرفت. کری به جمع بازیگران پیوست و به سرعت با اعمال عجیب و غریب برای خود نامی دست و پا کرد (یکی از محبوبترین شخصیتهای او، بیل مارشال آتشنشان روانی، به دلیل ارائه نکات ایمنی نادرست توسط گروههای نظارتی مورد حمله قرار گرفت). پس از حضورش در سریال «رنگهای زنده» (۱۹۹۰) ، تبدیل کری از یک احمق تلویزیونی به یک ستارهی مشهور در طول یک سال اتفاق افتاد. او سال ۱۹۹۴ را با بازی در فیلم «ایس ونتورا: کارآگاه حیوانات خانگی» (۱۹۹۴) آغاز کرد ، فیلمی که از طنز فیزیکی شدید او بهره برد (ویژگی بارز این شخصیت، صحبت کردن از پشتش بود). فیلم بعدی، فیلم ابرقهرمانی دیوانهوار «ماسک» (۱۹۹۴) بود که مخاطبان را به فکر فرو برد که ویژگیهای کری تا چه حد میتوانند گسترش یابند. سرانجام، در دسامبر ۱۹۹۴، او در نقش یک احمق دوستداشتنی در فیلم « احمق و احمقتر» (۱۹۹۴) ساختهی برادران فارلی (اولین فیلم چند میلیون دلاری او) به سینماها آمد. کری که حالا به یک ستارهی گیشه تبدیل شده بود، شیطنتهای دیوانهوار خود را به صحنهی فیلم «بتمن برای همیشه» (۱۹۹۵) آورد و جایگزین رابین ویلیامز در نقش «ریدلر» شد. او همچنین دنباله فیلم موفق خود، ایس ونتورا: وقتی طبیعت فرا میخواند (۱۹۹۵) ، را فیلمبرداری کرد و قراردادی با سونی برای بازی در فیلم مرد کابلی (۱۹۹۶) (به جای کریس فارلی ) با مبلغ هنگفت ۲۰ میلیون دلار امضا کرد - در آن زمان، این بزرگترین مبلغ اولیهای بود که به یک بازیگر کمدی پیشنهاد شده بود. این فیلم از نظر انتقادی و مالی ناامیدکننده بود، اما کری سال بعد با فیلم پرانرژی و موفق دروغگو دروغگو (۱۹۹۷) به اوج بازگشت . کری که نگران بود مهارت کمدیاش به زودی از بین برود، تصمیم گرفت مسیر خود را تغییر دهد. در سال ۱۹۹۸، او دستمزدهای کلان و لبخندهای احمقانهاش را فدا کرد تا در فیلم نمایش ترومن (۱۹۹۸) ساخته پیتر ویر بازی کند. کری با بازی در نقش یک فروشنده سادهلوح که متوجه میشود تمام زندگیاش موضوع یک برنامه تلویزیونی است، صداقتی غیرمعمول را از خود نشان داد که تماشاگران سینما را شگفتزده کرد. او برای این نقش جایزه گلدن گلوب را از آن خود کرد و طرفداران نیز انتظار نامزدی اسکار را داشتند - وقتی این اتفاق نیفتاد، کری به خاطر فرآیند انتخاب کوتهبینانه اعضای آکادمی به شدت از آنها انتقاد کرد. شاید با الهام از این بیتوجهی، کری با بیخیالی تمام خود را وقف نقش بعدیاش کرد. پس از کنار زدن تعداد انگشتشماری از نامزدهای دیگر (از جمله ادوارد نورتون ) برای بازی در نقش اندی کافمن، کمدین عجیب و غریب، در فیلم «مردی روی ماه» (۱۹۹۹) ، کری ماهها در نقش کافمن - و شخصیت دیگر پر سر و صدایش، تونی کلیفتون - زندگی کرد (کری حتی طبلهای بونگوی کافمن را که در تست بازیگری برای کارگردان میلوش فورمن استفاده کرده بود، در اختیار داشت ). تقلید گاهبهگاه و عجیب او با یک جایزه گلدن گلوب دیگر پاداش داده شد، اما بار دیگر آکادمی سکوت کرد. کریِ خشمگین، شیداییِ پولسازش را برای برادران فارلی در فیلم «من، خودم و ایرنه» (2000) تکرار کرد و نقش یک افسر ایالتی را بازی کرد که شخصیتهای جکیل و هایدش هر دو عاشق یک زن ( رنه زلوگر ) میشوند. شخصیت واقعی کری هم عاشق او شد - چند ماه پس از پایان فیلم، این دو اعلام کردند که رسماً زن و شوهر هستند. در آن زمان، کری قبلاً یک کت و شلوار سبز خزدار پوشیده بود تا نقش ضدقهرمان خسیس فیلم «چگونه گرینچ کریسمس را دزدید» (2000) ساخته ران هاوارد را بازی کند . اگرچه کری با فیلمهایی مانند «بروس قادر مطلق» (2003) و «پنگوئنهای آقای پاپر» (2011) جایگاه خود را در دنیای کمدی حفظ کرده است ، اما او همچنین قادر به ارائه اجراهای دراماتیک ظریف است، همانطور که در فیلمهایی مانند « درخشش ابدی یک ذهن پاک» (2004) و درام/کمدی « مرد بلهگو» (2008) نشان داده شده است . در سال ۲۰۱۳، او در فیلم «برت واندرستون شگفتانگیز» (۲۰۱۳) با استیو کارل همبازی شد . کری از همسر اولش، ملیسا کری ، که در سال ۱۹۹۵ از او طلاق گرفت، یک فرزند دارد. او در سال ۱۹۹۶ با لورن هالی، بازیگر، ازدواج کرد ، اما کمتر از یک سال بعد از هم جدا شدند.